آهسته می‌آیی از دور، تنها و از نور سرشار

از پشت کوهی مه‌آلود، در زیر باران رگبار

 

چشمان تو می‌درخشد مثل طلوع ستاره

بو ی خوشی می‌دهی، آه! بوی نم! خاک کهسار

 

ابری سیه‌پوش و سنگین بر سینه آسمان است

از پشت او می‌تراود خورشید با سعی بسیار

 

می‌آیی و با تو خورشید، آهسته بالا می‌آید

از پشت ابر سیه‌پوش با قلبی از نور سرشار

 

من می‌دوم تا کنارت، اما نمی‌مانی آنجا

پر می‌کشی رو به خورشید، مانند قویی سبکبار

 

ای کاش روزی دوباره از کوه پایین بیایی

پر می‌کشم می‌نشینم من پیش پای تو اینبار 

 


سپیده شمس


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نصب و فروش دوربین و دزدگیر اماکن منو حالا نوازش کن عکس سریال های کره ای تاریــــــخ حاج منـــــــــعم آیا حسین اکبری کر می باشد تحصیل به زبان فارسی در خارج cafe cinema کافه سینما RaIngiRL كنكاش درون