Related image


شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود


 فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود


 
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او


 صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود


 
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟


 زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود


 
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد


 آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود


 
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید


 اشک شبش به غربت روزش گواه بود


 
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت


 عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود


 
هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب


 حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود


 
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد


 زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود


 
وقتی که از محاسن او می‌چکید خون


 عباس را به صورت بابا نگاه بود


 
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون


 رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود



***استاد سازگار***


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کانون فرهنگی و هنری ثامن Bahman Gallery هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار ارز دیجیتال اندیشه پویان goonagoon20 بلاک چین webdesign من نیستم آپشن خودرو | گندم کار