Image result for €«ØªØویر Øهادت Ø­Øرت Øلی€€Ž

 

رادمردی مهربان با دست های پینه دار

 

در میان کوچه های شهر غربت رهسپار



کیسه های نان و خرما روی دوش خسته اش


کیست این مرد غریبه ، با لباسی وصله دار؟



کهکشان ها شاهد غم های بی اندازه اش


ماه می گرید برایش چون دل ابر بهار



نیمه شب ها لابه لای نخل ها گم می­شود


چاه می داند دلیل گریه های ذوالفقار



در کنار چاه هرشب ایستاده جبرئیل


تا تکاند از سر دوش علی گرد و غبار



چند سالی هست بعد ماجرای فاطمه


لرزشی افتاده بر آن شانه های استوار



قامت سرو بلندش در هلال افتاده است


زیر بار رنج های تلخ و سخت روزگار



جای رد ریسمان های زمخت فتنه ها


سال ها مانده است بر دست کریمش یادگار


***وحید قاسمی***


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیتون کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش لوله و اتصالات سجاد مصدرالامور آموزش طراحی وب سیگنال های آنلاین تریدینگ معمولیات